میمونی در درونم ورجه و ورجه می کند
که نه سیاست دوست دارد و نه فلسفه می خواند
دیروز هم داشت به ریش فروید می خندید
می گفت : انسان پیچیده ترین احمقی است که دیده است
یک قناری هم در گلویم بق کرده است و حرفی نمی زند
در کله ام نیز چند گرگ پرسه می زنند
چه باغ وحش درندشتی !
" اشتباه نکنید شهر را می گویم "