روز اول کار بود
احساس پادشاهی کردم
جاروی دسته بلندم را بلند کردم
روزنامه های عصر نوشتند
رفتگری آسمان را رفت و روب می کند
غروب بیکار به خانه برگشتم
در خیال اینکه . . .
روزی نوازنده بزرگی خواهم شد
از بخت بدم
هر وقت شیپور زدم
جنگ تازه ای آغاز شد