برای رفتن بهانه می آوری , این پا و اون پا می کنی بهت می گم : درست حرف بزن . . .
بگو چی شده . . . می گی : نمی تونم می فهمم چی شده . . . ناراحت شدی . . .
می پرسم " ناراحت شدی ؟ می گی : نه ( و این یعنی خیلی ناراحتی ) .
یک جمله دیگه کافیه . . . عصبانی می شوی و می روی صدایت می کنم . . .
چند بار . . . ولی جواب نمی دهی , می گم نباید بری , می گم نباید منو بگذاری و بروی ولی . . .
آب رفته دیگه برنمی گرده , می خواهم گریه کنم . . . دلم یک دنیا گریه می خواهد
همینطوری اشکام می ریزه پایین ولی هق هق نداره . . . صدا نداره . . .
صدایم تو گلو خفه شده . . .
تو رفتی . . . . . .. .
و من . . .