گفتی : مرا ببخش !
چیزی در درونم فرو ریخت , چه چیز را ببخشم ؟
بودنت را ؟ پاک آسمانی بودنت را ؟ به چه کسی ببخشم ؟
بیاد بیاور آن زمان که خدا تو را به من بخشید و من . . .
هرگز هرگز تو را به کسی نخواهم بخشید امشب بیا و کنارم باش , باز هم برایم شعر بخوان نگو که نه
این چون و آن چرا نکن بیا . . .
بگذار دوباره سر روی سینه ات بگذارم چشم هایم را ببندمک و تنها صدای قلبت را بشنوم
بیا عزیز من تنها عزیز من نه هیچ کس دیگر
در را برایت باز می گذارم . . .